دفتر خاطرات
هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلوم شد که هیچ معلوم نشد
روژین عزیزم مدت زیادی دمیشه نیومدم سر بزنم افکارم و کلمات با هم در جنگ هستن نمیتونم اونها رو به زبون بیارم یه وقتایی اصلا نمیدونم کجام و و نمیدونم چی میخوام میخوام دوباره خودمو به بازی بگیرم از بازی کردن با خودم خسته م
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان Law و آدرس rozhinbabzan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
||||||||||||||||
|