دفتر خاطرات
هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلوم شد که هیچ معلوم نشد
سلام نازنین من اینجام از تریبون شهر کوچکی با هوای بهاری 9درجه سانتی گراد ستارە های زیبا طبق معمول در آسمان زیبایشان را به رخ میکشند ومن در شبی مهتابی اینجام .
چطور میتونم به خودم کمک کنم ؟چطورمیتونم روژین بابزن با اعەمادە بە نفسی باشم کە آدم قوی از نظر شخصیته کسی کە سخت میشکنە و اگە بشکنە دوبارە شروع میکنە کسی کە برای چیزی کە یحواد میجنگە دارم بە وکالت و سردفتری فکر میکنم ،چرا من فکرمیکنم من شخص مناسبش نیستم؟ چون فکر میکنم من اون اندازە باهوش نیستم کە بتونم مباحث تجزیه ، تحلیل کنم ،چرا باز اینگونە می اندیشم؟ چون درگذشتە دیدیم کە نتوانستم و کلا من ادمی نیستم کە شخصیتم بتونە و بخواد بر روی یک مسئله تمرکز کنە ؟ آیا واقعیت اینە?
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان Law و آدرس rozhinbabzan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
||||||||||||||||
|